معنای GOChurch برای مردم
مرقس ۱۶:۱۵
و به ایشان گفت: «به تمام جهان بروید و انجیل را موعظه کنید.»
به همه موجودات.
داستانها و تأثیر
قدرت کلیسای گوچرچ در مردم دیده میشود. داستانهایی درباره امید، دوستیهای جدید و چگونگی تأثیر خدا در زندگیها بخوانید.
کلیسای GO در حال حرکت - با نگاهی سپاسگزارانه به گذشته و نگاهی به آینده!
فصل جدیدی برای GOchurch
از سال ۲۰۱۹، GOchurch یک جامعهی مبلغ مذهبی برای پناهندگان، آوارگان و شهروندان هلندی در Goeree-Overflakkee بوده است. آنچه که به عنوان یک خلوتگاه پیشگام کلیسای پروتستان (PKN) آغاز شد، در عرض شش سال به یک جامعهی رنگارنگ و پررونق تبدیل شده است که در آن روزانه شاهد عشق خدا هستیم. ما همیشه از حمایت و مشارکت شما سپاسگزاریم!
با Ichthus Alive به پیش میرویم
همانطور که قبلاً اعلام شده بود، دوره شش ساله پیشگامی GOchurch در کلیسای پروتستان هلند (PKN) به پایان میرسد. این یک گذار طبیعی است. ما خوشحالیم و سپاسگزاریم که GOchurch به طور مستقل تحت نظارت Ichthus Alive به فعالیت خود ادامه خواهد داد. با حمایت آنها، میتوانیم بر آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنیم: آشکار کردن عشق خدا. در عین حال، به عنوان یک جامعه، اکنون مسئولیت رشد، سازماندهی و امور مالی خود را بر عهده میگیریم.
میخواهید درباره Ichthus Alive بیشتر بدانید؟ به موارد زیر نگاهی بیندازید: www.ichthusalive.nl.
ندای ما همچنان پابرجاست
به لطف فداکاری، حمایت و دعاهای بیدریغ شما، ما در GOchurch میتوانیم به کار خود ادامه دهیم. آرزوی ما همچنان این است که شاهد عشق خداوند به همه مردم، درست در قلب جامعه باشیم.
از شما میخواهیم که به دعا کردن در وحدت ادامه دهید:
- برای دستهای بیشتر در این زمینه
- برای قلبهای باز در میان پناهندگان، دارندگان اقامت و مردم هلند
- برای دعای خیر در مورد همکاری با Ichthus Alive
- برای منابع کافی برای ادامه GOchurch ما
💛 ما با هم کلیسای گو هستیم
GOchurch به لطف دعاها، وقت و حمایت افرادی مانند شما وجود دارد. اکنون که ما به عنوان یک جامعه مستقل در حال پیشرفت هستیم و تعداد ابتکارات در حال افزایش است، بیش از هر زمان دیگری به حمایت نیاز داریم. آیا مایلید شخصاً، از طریق کلیسای خود یا با شرکت خود در این کاری که امید و احیا را برای Goeree-Overflakkee به ارمغان میآورد، مشارکت کنید؟
رفتن به www.gochurch.nl/doneer/ از نظر مالی مشارکت کردن
یا از طریق ثبت نام کنید www.gochurch.nl/#تماس به عنوان داوطلب ثبت نام کنید.
بار دیگر، از تعهد و حمایت مستمر شما بسیار سپاسگزارم. ما میتوانیم با هم به ساختن پادشاهی خدا ادامه دهیم.
در پیوستگی،
تیم GOchurch
نگاهی اجمالی به یکی از شش اردوگاه گیو
روز دوشنبه، ۲۸ جولای، ۴۵ شرکتکننده به اردوگاه ما رسیدند، دو نفر اهل استلندام و یک نفر قبلاً در استلندام زندگی میکرد. یک داوطلب نیز به عنوان شرکتکننده به ما پیوست.
چه اولین بارتان باشد و چه چندمین بارتان. ما به عنوان یک تیم ۱۷ نفره، شامل سه آشپز، میخواهیم همه را ببینیم و در کنار همه باشیم. یک رهبر زن و یک رهبر مرد، گروهی متشکل از حدود هفت جوان از فرهنگهای مختلف را تشکیل میدهند. هر روز صبح، بعد از صبحانه، نیم ساعت زمان سکوت داریم. واقعاً در مرکز و اطراف آن سکوت حکمفرماست و ما همیشه سعی میکنیم برای زمان سکوت و خواندن کتاب مقدس و دعاهای شخصی راهنمایی ارائه دهیم. دیدن این همه جوان با کتاب مقدسهای باز به زبان خودشان قابل توجه است. آنها جوانان هلندی، جوانان پناهنده، مسلمان، مسیحی، ملحد هستند... اما احترام زیادی وجود دارد! موضوع "وارونه" است. خدا ما را متفاوت از آنچه که ما یکدیگر را میبینیم، میبیند. در جایی که ما گاهی اوقات مردم را "محروم یا طرد" میکنیم، خدا آنها را وارد میکند.
پس از آن، مقدمهای بر مطالعه کتاب مقدس وجود دارد و پس از آن گروه برای مطالعه کتاب مقدس تا حدود ساعت 12:00 دقیقه از هم جدا میشوند. بعد از ظهر، زمانی برای استراحت و فعالیتهای سرگرمکننده وجود دارد. عصرها، فعالیتهای متنوعی وجود دارد، از جمله فعالیتهایی که برای کمک به ما در شناخت بهتر فرهنگهای یکدیگر طراحی شدهاند. تقریباً هر عصر، روز را در کنار آتش اردو به پایان میرسانیم؛ اتفاقات بسیار شگفتانگیزی رخ میدهد. جوانان با موسیقی کشور خود یا به سادگی یک آهنگ هلندی میرقصند. آنها در کنار یکدیگر مینشینند و گپ میزنند - این بینظیر است!
ما در حال کار بر روی مطالعات کتاب مقدس خود برای عصر پنجشنبه صلیب هستیم. صلیب موضوع اصلی است. عیسی برای ما چه معنایی دارد؟ ما به زبان خودمان سرود «بله، خدا خوب است، خدا برای من خوب است» را خواندیم. شنیدن این سرود توسط همه، به خصوص پس از شنیدن داستانهای تأثیرگذار و تأثیرگذار زیادی که جوانان در آن هفته تجربه کردهاند یا هنوز تجربه میکنند، لحظهای مو به تنمان سیخ میکرد. بعدازظهر بارانی بود و میخواستیم به سمت صلیبی که آماده کرده بودیم و با چند نفر از اعضای تیم در آن دعا کرده بودیم، برویم. اینکه چگونه نور از میان ابرها عبور کرد، قابل توجه بود. «پروردگارا، نور و عشق تو میتابد، هر جا که تو هستی، شب ناپدید خواهد شد.» پس از خواندن سرود، هر کس یادداشتی با یک آرزو، اعتراف، درخواست یا هر چیزی که میخواست بعداً به صلیب میخکوب کند، نوشت و آن را نزد عیسی آورد و همانجا گذاشت. لحظهای تأثیرگذار بود که جوانان یکی یکی به سمت صلیب رفتند، یادداشت خود را به آن میخکوب کردند و گاهی حتی در مقابل آن زانو زدند. فوقالعاده بود وقتی جوانان میتوانستند قلب خود را به عیسی در آنجا بدهند! همیشه داستانها و احساسات زیادی جریان دارد. میتوانیم با هم گریه کنیم، شادی کنیم، دعا کنیم و شکرگزاری کنیم. این لحظهی مهم هفته است!
ما با یک روز سرگرمکننده، یک شب پر جنب و جوش با یک وعده غذایی سه وعدهای واقعی در بهترین لباسهایتان به پایان خواهیم رسید. غذا همیشه در آن هفته مورد توجه است. آشپزها دو بار در روز به تهیه یک وعده غذایی گرم، از جمله انواع غذاها از سراسر جهان، اختصاص دارند. میتوانید چهرههایشان را ببینید که از قدردانی میدرخشند! صبح شنبه به پایان میرسد و جوانان به خانه میروند. بسیاری از جوانان گفتند که احساس میکنند در آن هفته خانواده جدیدی پیدا کردهاند. البته، ما باید یکدیگر را رها کنیم، اما این کار را با آرامش انجام میدهیم: با اعتماد به اینکه پدر افراد جدیدی را در مسیر آنها قرار میدهد که از آنها مراقبت خواهند کرد. و کلام خدا هرگز خالی برنمیگردد... دانهها کاشته شدهاند، خدا محصول را فراهم خواهد کرد!
همه آنها میتوانند کارتی با عکس دستهجمعی و جایی که هر کس میتواند چیزی بنویسد، به خانه ببرند. من همه چهرههای شاد را میبینم، و مطمئنم خیلیها کارت را بالای تختشان آویزان کردهاند و وقتی آن را ببینند دوباره لبخند خواهند زد!
من از اینکه در چنین هفتهای رهبر هستم و خدا را در مقابل چشمانم میبینم که کار میکند، سپاسگزارم! این یک تقویت واقعی برای ایمان خودم است. هیچ هزینهای برای من ندارد؛ فقط چیزهای شگفتانگیزی را برای من به ارمغان میآورد.
از حمایت مالی و دعای خیرتان متشکرم!! من کار بنیاد Gave را اکیداً توصیه میکنم. علاقهمند هستید؟ آنها هنوز هم هر ساله به دنبال رهبران میگردند. پس در صورت تمایل ثبت نام کنید!
میکه کورپرشوک
یه جای امن
آهی کشید و گوشیاش را گذاشت. تماس دیگری با تهدید مستقیم. این چهارمین تماس در دو روز بود. این تماس، ناآرامی، عدم اطمینان و ترس او را تشدید میکرد. میخواست فرار کند. انگار کسی گوش نمیداد. COA با کم و کاست واکنش نشان میداد و دوستانش هم برایش فایدهای نداشتند. وحشت کرده بود. وقتی بیرون رفت، از پشت سرش نگاه کرد تا مطمئن شود کسی تعقیبش نمیکند. و همه اینها به این دلیل بود که او به خدای دیگری، به عیسی، ایمان آورده بود.
زید مرد جوانی اهل سوریه است. از زمانی که زید به اردوگاه استیچتینگ گیو رفته، در مورد مسیحیت کنجکاو شده و میخواهد درباره عیسی بیشتر بداند. او آنقدر به این موضوع علاقهمند شده که متوجه شده عیسی در واقع تنها راه است. اما از آنجایی که میخواهد درباره عیسی بیشتر بداند، مرتباً از شمارههای ناشناس تماس تلفنی دریافت میکند که در آنها مردان ناشناس او را به مرگ تهدید میکنند. این باعث ترس، افسردگی و بیقراری او میشود. به خصوص به این دلیل که زید به خوبی میداند که این نوع تهدیدها در فرهنگ او ساختگی نیستند، بلکه واقعی هستند.
زید ارتباط خوبی با داوطلبان GOchurch دارد. هر از گاهی وقتی میترسد، دیگر نمیخواهد با آن سر و کله بزند یا میخواهد از شر نگرانیهایش خلاص شود، برای یکی از آنها پیامک میفرستد. امروز صبح اوضاع آنقدر بد است که واقعاً نمیداند چه کار کند. او در حالی که گریه میکند، پیامکی میفرستد که دیگر نمیتواند با آن سر و کله بزند و واقعاً باید از جایی که الان هست فرار کند. داوطلب GOchurch فوراً متوجه میشود که موضوع جدی است. تماسی از داخل گروه داوطلبان GOchurch گرفته میشود و همان روز زید میتواند به خانه خانوادهای برود که هنوز اتاقی در اختیار دارند. آن شب با محبت از او استقبال میشود.
زید سه روز پیش آن خانواده مهماننواز میماند. آنها با هم غذا میخورند، گفتگوهای خوبی دارند و از کتاب مقدس میخوانند. او با بازی کردن با بچهها و تنها ماندن در اتاقش، آرامش پیدا میکند.
در این میان، GOchurch توانسته COA را در مورد وضعیت غیرقابل قبول متقاعد کند و پس از سه روز، انتقال به جای دیگری در کشور ترتیب داده شده است. جایی که زید توسط یکی از داوطلبان GOchurch به آنجا منتقل میشود. خوب است که او در یک مکان امن و جدید است.
چند هفته بعد، داوطلبی که او را برده بود دوباره آمد. فقط برای اینکه ببیند برادرمان حالش چطور است. و آنجا دید که خدا چه کار فوقالعادهای در زندگی او انجام میدهد. زید خوب و آرام به نظر میرسید. او به ما گفت که به سرعت با مسیحیان هلندی ارتباط برقرار کرده و به کلیسا رفته است. و حتی اینکه در حال مطالعه کتاب مقدس است و به زودی غسل تعمید خواهد گرفت. او به لطف تمام کارهایی که با هم برایش انجام دادهایم، مشتاقانه منتظر زندگی دوباره است. او از این بابت بسیار سپاسگزار است.
گاهی اوقات کاری که انجام میدهیم بسیار کوچک به نظر میرسد. مثلاً بردن از جای الف به جای ب. خالی کردن یک اتاق خواب برای چند روز. یا دعا برای برادری نیازمند. اما این داستان به ما میآموزد که کار ما، هر چقدر هم کوچک، میتواند حلقهای از کار زیبایی باشد که خدا در زندگیها انجام میدهد. خدا زندگیها را تغییر میدهد!
زید یک نام ساختگی برای محافظت از هویت اوست.







